کلمات و ترکیبهای شیمیایی تازه
چیزی فهمیدم و اونم اینه که نفهمیدم که یه چیزایی فهمیدم درخصوص اینکه یه چیزایی نفهمیدم !!! ـ بس جالب انگیز ناک بخش افزا خواهد بود ! ـ
و همچنین اینکه خیلی خوشم میاد که خوشت بیاد از چیزی که خوشم میاد ازش خوشت بیاد
و در آخر اینکه
به او گفتم چه بت باشی چه الله من این حرفا سرم نمیشه والله ز من مخلص تر هرگز تو نیابی مومن ، بی نماز چون من نیابی گرت هست تو به سر ترفند هزاران مرا فکر تو داغیست زیر باران نه ترفند دانم و نه سری از غیب نه چون تو خدایی ، و نه بیعیب همین باشد ز من وسع عبادت کنم نجواکنان شبی بر تو زیارت نه روزم بی تو شب نه باشدم روز چه بی تو و چه با تو در دلم سوز اگر از من بپرسی آرزویم بجز وعده به دیدار تو نجویم آغوشی - بوسهای - لب و نگاهی جام می و دلبر به بر باشد الهی !!! ـ همی گویند عظیم است این خداوند من گنهکارم خدایا ببند برتنم بند فقط شرطی دارم ای خدایم در آن حین سر به زلیفینت گذارم اگر دیوانهام من ، کن رهایم چنان عاقل کنم از نو گناهم اگر من عاقلم و نیست بندی درکار چو دیوانه شوم بر تنت بند، دگربار اگر تو دانی گداخته در دل کوه در میان طوفان ، حال کشتی نوه *ـ اگر دانی ز عشق پروانه ورود از پیله به این زمانه اگر دیدی به بیابان مردی مدهوش نگو نشناسمش گیرم درآغوش
* منظور نوه است و اشاره به کشتی نوح پیامبر دارد که بنا به ضرورت شعری به صورت نوه نوشته شده ... این یک صنعت ادبی قدیمی شعر پارسی است و امروزه بجز من و یکی دو نفر دیگه کسی را ز این سر ، آگاهی نباشد !!! ـ
|