Friday, March 7

تا اقدام بایسته بعمل آيد








یکی از اتفاقات بدی که روزانه شاهدش هستیم اینه که حتی اگر کسی معتقد باشه هر سال زندگیش باید برای ائمه عزاداری کنه ( در صورتی که عزیزترین افراد زندگیش هم بمیرن بعد از چند سال عادی میشه ) بالادستیهای حکومت ما کاری میکنن که حرمت و قداست این مسائل برای جوانها از بین برود !!!!!!ـ
منجمله این اقدامات برگزاری زیارت عاشورای صبح پنجشنبه در پادگانها و (( اجبار )) سربازان به حضور در این مراسم است و میدونین نکته جالب چیه ؟ این که وقتی اگه یک جلسه توجیهی قرار باشه برای سربازان برگزار بشه به منظور آموزش پیشگیری از ایدز و شایعه پخش بشه یک خانوم دکتر ( اصلاً هم گفته نشه خوشگله یا نه ! )‌ قراره بیاد در این خصوص براشون توضیح بده میبینی حد اقل ( حد اقل ) هفتصد سرباز توی سالن مجلس به صورت مودب و ساکت میشینن ولی وقتی به زور قرار باشه ببرنشون برای زیارت عاشورا این تعداد به دویست هم نمیرسه و اونایی هم که اومدن یا برای خوابیدن میان و یا برای حلیمی که بعدش میدن !!!!!! ـ
اگه صحبت از مذهبه که روایتی از پیامبر میگه از بزرگترین نعمت‌های الهی اینه که انسان مرگ عزیزان رو فراموش میکند ... جالبه که این نکته رو در عقیدتی سیاسی ارتش هم آموزش میدن ... خب پس این یعنی اینکه اونا که توی سر و کله خودشون میزنن انسان نیستن یا ائمه عزیز ؟؟؟؟؟؟ خودمون به خودمون فحش میدیم !!!!!!!!!! ـ کسی هم جرات نمیکنه راجع بهش حرف بزنه ... یا حداقل بگه آقا من امروز تو مد عزا و نوحه نیستم ! به کی باید بگم ؟؟؟ ـ
از دید منطقی باز هم همون حرف بالا ! ... دین وافعی منافاتی با منطق نداره که
از دید علم که اصلاً زورکی گریه یا خوشحالی کردن دیوانگیه و باید طرف رو برد دیوونه خونه !!!!! ـ


  • نتیجه‌گیری منطقی : در اتاق بسته است و بوی دود سیگار از زیر در اتاق سرهنگ بیرون میزند اگر تیمسار بیاید و بپرسد سرهنگ کجان ؟ و در اتاق ، قفل باشد شما می‌گویید "ایشون تشریف بردن زیارت عاشورا !" [ باید بگویید اگرنه بعداً سرهنگه خشـتکـتان را بر سرتان میکشد !!! ] پس سیگار ـ خواب ـ بازی با کامپیوتر با زیارت عاشورا بی ارتباط نیستند ! ـ

  • نتیجه گیری غیرمنطقی : این جمله مداحه که میگه "آی سربازا[ که با توسری آوردنتون مسجد !] هر حاجتی دارین الان وقتشه بگین چون آقا دست رد به سینه نوکرای خودش نمیزنه ! ... اصلاً ابلهانه نیست جناب سرگرد ! ـ


    پ.ن 1 : خب مگه من چیم از بقیه کمتره ؟؟؟ منم تو اتاق در رو میبندم میخوابم ...ـ

    پ . ن 2 : ها پس چی ؟! ... می‌خواستین وقتی به «زور» باید 4 صبح از خواب بیدار بشین و «به زور» بروید پادگان و دم در پادگان هم یک سرباز صفر ( سربازی که پنج کلاس هم سواد ندارد و یک بچه هجده ساله است ) به شما که فوق لیسانس این مملکت هستین با سی سال سن و چند موی سپید بگوید ناخونت بلنده باید بری ناخونت رو بگیری و بعد حولت بده بیرون ، خب آره آدم جداً در این فضای روحانی احساس معنویت میکنه و پیرهنشو چاک میده که یا منو ببرین زیارت عاشورا یا به ولای علی خودمو میکشم !!!!!! ـ

    پ . ن 3 : منوط به اوامر عالیست ؟! ـ


    پ.ن 4 : نوشته جالبی از دوست جدیدم تراموا


  • 0 Comments:

    Post a Comment

    Subscribe to Post Comments [Atom]

    << Home