Sunday, December 9

آخه شورت هم سوغاتی میشه ؟؟؟









  • جوابیه‌

    ــ نیما‌جان میدونم ... ولی گاهی شورش درمیاد ! ... زور داره !‌... دیدن عامل وبا به عنوان نمایندمون تو دنیا و آبروریزیش کمه ، اونوقت هر روز یک قدم جدید برای اذیت و آزار جوانها اختراع میشه ... نمیدونم طرح مبارزه با بدحجابی تابستانی ـ زمستانی ـ ... فکر کنم همینطور پیش بره طرح مبارزه با بدحجابی "موقع خوابی" هم جزو امور مشروع آقایون بشه !!!ـ

    ــ آوین‌جان کاملاّ درست گفتی ! زدی تو هدف ... میدونی احمالکاریها انقدر زیاد شده که آدم میمونه از کجا بگه ... من معترفم که به شخصه جرات حرف سیاسی زدن درباره این ملک ویران رو ندارم ... ولی گاهی دیگه ... اگه نه وبلاگم یهو دیدی همش سیاسی شد !!! ـ



  • و اما امروز ... ـ
    من و بقیه جوونا این مملکت نخوایم بریم سربازی به کی بگیم ؟؟؟

    نخوایم بعد جندین سال زحمت درس و دانشگاه و ریختن پول تو حلق این و اون ، زیر نظر چندتا آدم بی‌سواد ، دستور بشنویم خِـر کی رو بگیریم ؟؟؟
    قبول آقا که پاسداری از میهن اسلامی صواب داره ( هوارتا ... تو قرآن یحتمل آیه‌ای در این زمینه خدمت اجباری در زمان صلح هست و من دون مایه دشت اسلام ، نمیدونم ! ) اما اگه ما خودمون رو قابل ندونیم به همچین فیض بزرگ ( عظیم ... مقدس ... هرچی که میگن ! ) ، به کی بگیم ؟؟؟
    من اگه بخوام از این مملکت برم و درنتیجه آموزش نظامی من هیچ سودی به حال این ملک ویران گشته نداشته باشه ، هیچ و بلکه هدر رفتن بودجه باشه چرا باید برم خدمت ؟؟؟‌( اصلاً آقا بنده لیاقت این نظام رو ندارم باید منو از این کشور بفرستین برم ... خرجشم پای خودم ! خوبــــــــــه ؟؟؟‌)ـ
    دوست دارم حضرات ( چه حکومتی ، چه مذهبی ) اگه راست میگن یک هفته بیان تو پادگان زندگی کنن ( در مقام سرباز وظیفه ) ببینم حاضرن یک لقمه از این چیزایی که به اسم غذا میدن به ما تناول بفرمایند یا تحمل کنن یکی بیاد موقع ورزش [مفرح] صبحگاهی بهشون بگه خفه‌شین حیوونا ؟؟؟
    اصلاً یکی بگه چرا حتماً باید از بهترین سالهای جوونیم برم خدمت ؟؟؟ من می‌خوام بعداً به این صواب نایل بشم !!ـ
    چرا باید از خانواده دور بود ؟ چرا باید برای آقایون چایی ببریم بیاریم یا کارهای بانک و ثبت نام بچه‌ها آقایون رو انجام بدیم؟ مگه انقلاب نشد که اشرافیت‌گرایی و سلطنت و زور بره ؟؟؟ خب پس اینهمه زورگویی چیه ؟ مگه "سرباز سرافراز اسلام" ( خودشون اینطوری میگن ... از خودم نمیگم ) مقامش در حد یک حماله ؟؟؟
    بماند که صبحانه به سربازها نمیدن و باید یک تیکه نون زاغارت و یک بند انگشت پنیر سق بزنن که بعضاّ چای هم همراهش نیست ! ـ
    اصلاً آقا وسط این سوالها یک سوال دیگه پیش میاد و اینکه اصلاً برای اینا اهمیت داره ما چی می‌خوایم ؟؟؟

    تازه اینا قطره از دریا بود ... حرف زیاده ... و خطرش نیز هم !‌ ـ

    عکس






  • یک حرف دیگه هم هست که نگم عقده میشود !ـ
    یک بنده خدایی از دبی برای بنده شرت سوغاتی آورده !!!!!! ... دستش دردنکنه این نشان میدهد که به یاد من بوده ولی کمی هم نشان میدهد : ـ
    الف ) یاد من با این شرت ممکنه ربط داشته باشه ؟
    ب ) شرت نشون دهنده ارزش زیادیه که برای شخص دارید؟
    ج ) در لحظه آخر یادتان بوده و متاسفانه تنها چیزی که میشده خرید شرت بوده ؟
    د ) او هرچه فکر کرده دیده شما همه‌چیز دارید ولی اطلاعی ندشت آیا شرت دارید یا نه ؟؟؟
    و ) اصلاً یاد شما نبوده و با دیدن شرت یاد شما افتاده و فکر کرده این شرته چقدر به فلانی میاد !!! ؟
    ه ) به فروشنده گفته یه چیزی بده که به که به درد یک نفر در این سن و سال بخوره و زیاد استفاده داشته باشه! ؟

    والا از وقتی چشممان به جمال شرت افتاده دیوانه خنده‌اش بند نمیاد و میگه باید قیافه خودتو وقتی شرت رو دیدی ، میدیدی !!! ـ
    و عاقل هم با لبخند ملیحی در خالیکه نگگاهش رو به در و دیوار می‌چرخد نمی‌خواهد به روی خودش بیاورد که چقر قیافم خنده‌دار بوده ! ـ


  • نتیجه‌گیری منطقی : در مقاطعی از تاریخ دیده شده که شرت هم سوغاتی محسوب میشده


  • نتیجه‌گیری غیرمنطقی : اصولاً شرت چیز خوبیه برای اینکه نشان دهید چقدر به یاد شخص بودید ... و باعث میشود شما هرگز شخص مقابل را از یاد نبرید!!! ـ


  • نتیجه‌گیری اخلاقی : قبل از سفر بپرسید "فلانی چیزی نمی‌خواهی برایت بیاورم؟" ـ


  • نتیجه‌گیری غیراخلاقی : ... اکه خواستید برای کسی از این قبیل سوغاتی‌ها بخرید به عکسهای زیر توجه نمایید
    ـ * ـ عکسها شامل نکات بد می‌باشد ... افراد متشخص نگاه نکنند ... خودم نگاه نکردم ! ـ


    0 عکس

    1 عکس

    2 عکس

    3 عکس

    4 عکس

    5 عکس

    6 عکس






  • 3 Comments:

    Anonymous Anonymous said...

    من که خوشبختانه خدمت مقدس به نظام مقدس رو به شدت پیچوندم و در رفتم. خوش به حالم! ولی در بارش افسانه ها شنیدم که نپرس. در مورد سوقاتی هم فکر نکنم بردن شورت اشکالی داشته باشه. راستی اون عکس یکی مونده به اخری چه ربطی به این داستان داشت؟

    14:20  
    Blogger Unknown said...

    salaaaaaaaaaam
    chetori ? che khabara? khosh migzare ? be nazar miyad ke ziad khosh nemigzare !! khob hagh dari .
    eb nadare , badan hame ina mishe khatere :P ( nazania !!! ) :)):))

    02:17  
    Blogger فاني said...

    آقا یه چیزایی هست که آدم بعدن قدرش رو می دونه مثل همین شرت. مثل همین سربازی. مثل همین وبلاگ

    11:02  

    Post a Comment

    Subscribe to Post Comments [Atom]

    << Home