ــ خانوم اول : سلام آقای ــــــ هستن ؟؟؟ من ــ نخیر ، شما ؟ ــ خانومش هستم !!!ـ
ــ خانوم دومی : خانومش هستم !!!ـ ــ خانوم سومی : خانومش هستم !!!ـ . . . خانوم پنجمی : سلام آقای ــــــ هستن من ــ خیر شما ؟ ــ بهشون بفرمایین با خونه تماس بگیرن ـ محمد ــ : گفت خانومش هستم ؟ من ــ نه ...؟!ا محمد ــ این خانومشه !!ـ
ــ نتیجه منطقی : اون قبلی ها خانومش نبودن !ـ
ــ نتیجه غیر منطقی : خانومش هردفعه که زنگ می زنه صداشو عوض میکنه !!!ـ
***
با مسوولیت خودمون گفته بودیم مراسم تعویض اونطرف توی سایه انجام بشه تا پریروز که وقتی رفتم بازدید گفتم برن اونطرف که سایه هست یکی از گروهبانهاشون سوت زد و با اشاره سر گفت برن همون جای همیشگی وایسن که تو تیغ آفتاب هست و اونا هم رفتن . طرف به من گفت شما وظیفه ای اصلا حق نداری به ما بگی کجا وایسیم و هرچی گفتم دستور سرهنگه گوش نداد و بد حرف زد و خلاصه به گوش سرهنگ رسید و باز هم خلاصه سرهنگ هم دستور داد تا اطلاع ثانوی ( یعنی تا وقتی بفهمن "غلط کردن !!" ) مراسم در همون جای سابق و در آفتاب انجام بشه و از اون روز تاحالا هر روز سربازها التماس میکنن که مراسم همون جای قبلی انجام بشه و بقیه گروهبانها نیز هم ( میگن اون یارو گفته بماچه ما که نگفتیم ) و من هم میگم تا شما باشین وقتی مودبانه ازتون می خوان برین تو سایه خنک به حرف کسی گوش ندین که مثل اسب براتون سوت میکشه و با اشاره سر بهتون میگه برین تو جهنم
ــ نتیجه اخلاقی : قدر با ادب کسی داند که با بی ادب گرفتار آید !ـ
ــ نتیجه غیر اخلاقی : باید با این سربازها مثل اسب رفتار کرد !!!ـ
***
خیلی سخت شده ... دیگه از روی ظاهر آدما نمیشه فهمید کی آدم اصیلیه ، کی داهاتیه ، کی جواته ، کی فسیله ... همه مثل هم شدن ! یه شال ـ یه عینک ـ یه گوشی دستشون ـ یه شلوار تنگ ـ یه مانتو تنگتر ـ یه کیلو آرایش و از اونطرف یه مدل مو ـ یه تیشرت ـ اینا هم یه گوشی دستشون ـ یه کفش کتونی ، ... !ـ
ــ نتیجه منطقی : هرکی اومده شهر نگاه میکنه بقیه چی پوشیدن همونارو پوشیده !!!ـ
ــ نتیجه غیر منطقی : مد فقط برای داهاتیاست که نمی دونن چی باید بپوشن
***
|
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home