ـ ... خلاصه جناب سروان باید مثل من و بقیه همکارا روابط عمومی خوبی داشته باشین و ... یک لحظه ببخشین ، من جواب این تلفن رو بدم ... !ا... سلام ... خودتی و جد و آبادت ، مرتیکه ک**ش ، توله*گ ، بی همه**ز، گ*، نف*م، کو*ی !! ... خب اینم از این ، ببخشید جناب سروان ... کجا بودیم ؟ بله ، آهان میگفتم که خلاصه باید همونطور که ما همیشه رعایت می کردیم شما هم باید مواظب لحن و کلماتی که استفاده می کنید باشید ، متوجه شدی جانم ؟؟؟! ـ
بـعــلــــه!!! ـ 
|
2 Comments:
حالا این جناب خوب حرف زده.چیز زیاد بدی نداشت که اینجور به خود سانسوری دچار شدی یهو بابا جان!
...
مرسی از این نظرت.اما من هرچی سعی میکنم فکر نکنم بدتر فکر میکنم!
...
لینک وبلاگ قدیمیم رو هم دیدم تو وبلاگت...
دیدی گنجشک کوچولویی که کارش جیک جیک کردن و شعر گفتن برا هم بال خودش بود،به چه حالی افتاده...؟
خود سانسوری نیست ولی ما اجازه نداریم حرفهای مافوقهامون رو بیرون از پادگان بگیم
:D
شادی جان
زمان لازم داره و اینکه خودت بخوای
و باید تمرین کنی که فکرهای پریشان نکنی
و باز هم تاکید می کنم خواستن خیلی مهمه
خوودت رو با کارهایی مثل طراحی و آهنگهای شاد سرگرم کن
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home