یک پادگان تا دندان مسلح !!!ا
در مراسم توجیهی نگهبانی و گشت برایمان توضیح میدهند که اگر از کسی اسم رمز را فراموش کند ، نگهبان می تواند او را وادار به حالت شنا کند و غیره و در این رابطه می خوانیم برخی گفته ها و شنیده های دوستان را ـ من میگم بهترین کار اینه که اگر از دور دیدیم طرف قپه داره ( یعنی سرگردی ، سرهنگی ، چیزی بود ) بریم پشت یک دیوار یا درخت وایسیم و اسلحه رو ( که خالیه ) طوری با دو دست بگیریم که قنداق رو به بالا باشه بعد که طرف رسید بکوبیم تو صورتش بعد بریم بالا سر مصدوم بگیم "اااا... جناب سرهنگ شما بودین !؟"ـ ـ ... اگر سرهنگ مرهنگ دیدین شما کلمه عبور رو بپرسین ولی کار نداشته باشین کلمه عبور درست بود یا نه ، بهش شنا ، بدین بعد در همون حالت بهش بگین بچرخه ، بعد قر بده ، بعد سینه خیز ببرین تحویلش بدین بگین کلمه رمز رو اشتباه میگفته ، کسی نمیتونه ثابت کنه اینطور نبوده که !!ا و اما فردای آن شب که گشت داشتیم از برو بچه ها در مورد گشتهایشان سوال پرسیدیم و اینها از شنیده هاست ـ ... یدفه دیدیم یکی داره رد میشه گفتیم "ایست ... سیاهی کیستی..." نتیجه اینکه طرف هم ما رو پشم هم حساب نکرد و رفت !!!ـ ـ هیچ کاری نکردی ؟؟ ـ نه ! بمنچه !! خودشون گفتن درگیر نشین !ـ ـ ما یه نفر در کل پست دیدیم که بهش ایست دادیم ، اونم به ایست توجهی نکرد و اومد جلو به ما گفت که به پاسدار ایست نمیدن که!ـ نتیجه منطقی : این فیلمهایی که نشون میدن چندتا بچه دبستانی یه پایگاه با آدم های اسلحه به دست رو زیرو رو میکنن همچینا هم دور از واقعیت نیست !ـ |
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home